ایگور آنسوف| پدر مدیریت استراتژیک

ایگور انسوف

 ایگور آنسوف پدر مدیریت استراتژیک

ایگور یک ریاضیدان و دانشمند برجسته روسی آمریکایی بود.

او به عنوان پدر مدیریت استراتژیک و  توسعه  دهنده مدل استراتژی ، ماتریس Ansoff شناخته می شود.

بیوگرافی ایگور آنسوف

ايگور آنسوف در سال ۱۹۱۸ در روسيه متولد شد. خانواده اش در سال ۱۹۳۶ به ايالات متحده مهاجرت کردند.

در ابتدا تحصيلات آکادميک او بر رياضيات متمرکز بود و او توانست دکتراي رياضي کاربردي خود را از دانشگاه براون اخذ کند.

آنسوف در سال ۱۹۵۰ به شرکت راند پيوست و سپس به شرکت هواپيمايي لاکهيد رفت.

او در آنجا به سمت نايب رييس بخش طرح و برنامه و نايب رييس و همچنين مدير بخش فناوريهاي صنعتي منصوب شد.
در سال ۱۹۵۳، آنسوف به عنوان استاد رشته مديريت صنعتي انستيتو فناوري کمبريج در پيتسبورگ منصوب شد.

او، هم در ايالات متحده و هم در اروپا، سمتهاي دانشگاهي مختلفي را تجربه کرد.

آنسوف، در سال ۲۰۰۲ در شرایطی که دهه‌ی نهم زندگی خود را می‌گذراند، درگذشت.

تفکر کليدي

استراتژی و مدیریت استراتژیک در نیمه‌ی دوم قرن بیستم، تا حد زیادی زیر سایه‌ی ایگور آنسوف (Igor Ansoff) رشد کرده است.

آنسوف به ایجاد ارزش و ارزش آفرینی اشاره می‌کرد و تأکید داشت که گام اول استراتژی، انتخاب بازار هدف و ارائه‌ی محصولی است که برای آن بازار جذاب باشد. صحبتی که بعدها در مدیریت بازاریابی توسط دانشمندان و نویسندگان متعدد، توسعه داده شد.

ایگور آنسوف هم‌چنین بر اهمیت مزیت رقابتی تأکید می‌کرد و آن را ستون استراتژی می‌دانست. مفهومی که بعداً مایکل پورتر نقش مهمی در توسعه و ترویج آن ایفا کرد.

او هم‌چنین اصرار داشت که در استراتژی، نمی‌توان به سازمان یا کسب و کار مانند یک جعبه‌ی سیاه (Black-box) نگاه کرد.

استراتژیست نباید فقط روی محیط بیرونی متمرکز شود. بلکه باید به فرایندهای کسب و کار، جنبه‌های عملیاتی داخلی و قوت و ضعف‌های داخل مجموعه هم توجه داشته باشد.

این دیدگاه بعدها در قالب دو المان S و W در ماتریس SWOT منعکس شد و پورتر هم، پس از این‌که پنج نیروی رقابتی خود را مطرح کرد،

بحث زنجیره ارزش را به تحلیل‌های خود افزود تا مدل پیشنهادی‌اش، قدرت نگاه به درون کسب و کار را هم پیدا کند (مدل پنج نیرو، سازمان و کسب و کار را به عنوان جعبه‌ی سیاه می‌بیند و به داخلش توجه ندارد).

تله ها و نقاط ضعفی که میتواند شما را به دردسر بیندازد:

‌در نهایت اینکه بررسی نکاتی که در ادامه بدان‌ها خواهیم پرداخت به شما کمک می‌کند تا از این ابزار برای رشد سازمانتان بهره بگیرید و در دام تله‌های متعارف چنین ابزارهای استراتژیکی گرفتار نشوید:‌

  • سعی نکنید تا کل سازمان را با یک ماتریس آنسوف (ماتریس رشد محصول – بازار) بررسی کنید. واحدهای متعدد ، ممکن است مسیرهای رشد متفاوتی را طی کنند. شاید لازم باشد به اندازه هر واحد در حال توسعه، ماتریس جدیدی ترسیم کنید.
  • بهتر است این ابزار را پس از بررسی روش‌هایی همچون چرخه عمر صنعت، ماتریس مشاوران بوستون (BCG)‌ و ماتریس‌های مدیریت پرتفولیو همچون جنرال الکتریک استفاده کنیم. در این صورت برای تجزیه‌وتحلیل بخش‌های مختلفی از کسب‌وکار از لحاظ بلوغ ، جذابیت صنعت و برتری بازار بهتر عمل می‌کنیم.
  • این مقوله می‌تواند به تصمیم فوری برای توسعه کسب‌وکار کمک کند و به یک موضوع بحث و گفت‌وگو برای تحلیل ماتریس انسوف بعدی تبدیل شود.
  • عناصر AGM می‌تواند برای ارائه بهتر گزینه‌های رشد، بر روی ماتریس سوات (SWOT) به کار گرفته شود. در جایی که تنوع مد نظر است،
  • ابزارهایی مانند پنج نیروی رقابتی پورتر و مدل الماس در رقابت بین المللی نیز می‌توانند بینش‌های خوبی را در مورد فرصت‌های صنعتی و موقعیت جغرافیایی ارائه دهند.

آنسوف در زمینه مدیریت استراتژیک تئوری ها و مباحث بسیاری را مطرح نموده استر، اما شناخته ترین آن ها ماتریس آنسوف است.

در ماتریس آنسوف دو محور و شاخص اصلی وجود دارد که استراتژی های آینده شرکت (محصول) بر اساس این دو فاکتور تعیین می شوند.

جهت خواند تعریف و تفسیر ماتریس انسوف اینجا کلیک نمایید.

دانستنی ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *